paransaparansa، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

پرنسای من

خاطره ی زابمان

میدونم که خیلی وقته گذشته و من ننوشتم... راستی سلام .. خوبید خوشید ما ام خوبیم الحمدالله دختر نازم که 29شهریور زمینی شد و من حس ناب مادر شدن رو چشیدم.. الان میخوام خاظره زایمانم رو برای ما خوشکلام بگم...الان که دارم مینویسم دختر نازم کنارم خوابیده و 3روز دیگه به امید خدا 1ماهه میشه خوب بریم سراغ خاطره زایمانم جمعه عصر به همراه ایمان و خواهرم اماده شدم و عکس توی اتاق دخترم گرفتیم و به سوی بیمارستان حرکت کردیم..حس اونموقع ام یه حس غریب بود..یه حس خوشحالی ترس ناراحتی.. اصلا نمیتونم بگم خوشحال بودم ناراحت یا میترسیدم چون همشو داشتم بیشتر از همه فکر این رو میکردم که از ایمان دارم جدا میشم و ناراح...
27 مهر 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنسای من می باشد